Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: حمیدرضا پگاه برای مصاحبه معمولاً به راحتی اعتماد نمی کند. باید مطمئن باشد که آنچه از ذهن و زبانش برمی آید، تحریف نشود؛ در این صورت در حد تجربه هایش به عنوان یک بازیگر خوش استایل که دارای توانایی تکنیکی و غریزی توامان است، برایت موضوع مورد نظر را می گشاید.

با پگاه درباره سینمای کره جنوبی و دلیل اقبال مخاطبان ایرانی به ویژه تین‌ایجرها به این صنعت پرداخته ایم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رجوع به سینما و سریال سازی کشور همسایه، ترکیه و سینمای کره هم بخش های گریز ناپذیر بحثمان بود تا موضوع روشن تر شود.

چرا به ویژه در سال‌های اخیر استقبال مخاطبان ما نسبت به سریال‌های کره‌ای و ترکیه‌ای قابل توجه شده؟

سینمای کره را بیشتر از سریال‌سازی‌اش دنبال کرده‌ام. شناخت نسبی‌ای هم نسبت به سریال‌های ترکیه‌ای دارم. البته از استقبال مخاطبان نسبت به سریال‌های کره‌ای و تنفیلیکس اطلاع دقیقی دارم. به حدی که سریال‌های اسپانیایی و اروپایی هم توسط شرکت‌های سازنده کره‌ای تولید و پخش می‌شوند.

در بازار سرمایه‌داری امروز چه منطق و قانونی نهفته است که این گونه کارهای هنری بازار می‌یابند؟

واقعیت پس پرده پاسخ این پرسش بزرگ را باید از یک یا چند کمپانی بزرگ شنید. اما من در حد تجربیات و اطلاعات خودم می‌توانم اظهار نظر کنم. صد البته برای اظهار نظر دقیق هم باید ده ها کمپانی تولید و ساخت در کشور کره را زیر ذره بین گرفت تا اطلاعات همه سویه و دقیق یافت.

کره جنوبی سومین کشوری است که به مراسم اسکار راه می‌یابد

پیش بینی ها برای جشنواره های کن و ونیز | کدام فیلم‌های ایرانی در این جشنواره‌ها حضور می یابند؟

خلق شخصیت شرور سریال بازی مرکب از روی ترامپ

بگذارید پرسش را دقیق‌تر بگویم. با توجه به تجربه‌های بازیگری‌تان در سینما و تلویزیون چه چیز باعث می‌شود که یک کار دیده شود؟ چرا به فرض یک کار دیگر دیده نمی‌شود و یک اثر با پسند انبوه مخاطبان روبه رو می‌شود؟ هم در بعد داخلی و هم جهانی.

می‌خواهم در یک کلام بگویم که اثری که مورد توجه قرار می‌گیرد، به هیچ عنوان لازم نیست صد در صد به لحاظ هنری درخشان باشد. اما یک نکته در آن نهفته است که آن اثر توانسته مخاطب خودش را بیابد و برای آن دسته از مخاطبان، اثر تولید کند. موضوع به همین سادگی است اما در ادامه به مسایل پیچیده تری می رسیم که شاید در بدو امر نتوان چندان آنها را ساده سازی کرد. دست کم فعلاً و در حد توان  درک خودمان.

یکی از پرسش‌های محوری من این است که سریالی مانند «بازی ماهی مرکب» که به لحاظ کیفیت هنری از درخشش چندانی میان نخبگان و اهل هنر برخوردار نیست، مورد توجه نوجوانان ما قرار می گیرد. حتماً جذابیت‌هایی داشته که جذب آن شده اند. دلیل آن جذب شدن چه شاخصه ها و احیاناً بازدارنده هایی است؟

اگر یک کار دیده شود و مخاطب را جذب کند، فرمول ندارد. اگر فرمول خاصی داشت و می‌شد از روی آن کپی کرد و کاری انجام داد که اثر به فروش برسد و مورد پسند توده مردم قرار گیرد، همه کارها یک اندازه دیده می‌شد و مخاطبان را جذب می‌کرد. این قاعده هم، شامل فیلم‌ها و سریال‌های خارجی می‌شد و هم داخلی.

اگر چنین بود برخی آثار در مدیاها و پلتفرم‌های مختلف همواره با اقبال مواجه می‌شدند. سخنم این است درخشان شدن و با اقبال مواجه شدن که صدالبته دو موضوع متفاوت است، فرمول ندارد که بتوان آن را کپی کرد. اگر چنین بود، به کنایت شاعرانه شاید می توان گفت، چینی‌ها در این عرصه هم می توانستند جهان را تسخیر کنند!

به نظرتان و با توجه به تجربیاتتان در بازیگری در سینما و تلویزیونمان چه چیز برای مخاطب امروز، مخاطب ایرانی و به ویژه نوجوان‌ها -با توجه به اشاره‌ای که مثلاً به بازی ماهی مرکب کردم- اهمیت دارد؟

نکته مهم این است که در حال حاضر با گسترش اینترنت دنیا کوچک‌تر شده و ارتباطات آسان. یعنی بچه‌های ما از کودکی می‌توانند کارتون‌های با کیفیت ببینند. این موضوع هم از بعد قصه و روایت فیلم صادق است و هم به لحاظ کار تصویری و کارگردانی و اجرا. هنگامی که شما می‌پرسید چه کاری چه معیاری باید داشته باشد باید لاجرم آن را با زمانی مقایسه کرد که شبکه یک و دو داشتیم و یک پلنگ صورتی و چند انیمیشن لهستانی و بس.

این گستردگی آسیب وارد کرده یا مسبب خیر شده؟

نمی‌توان سریع نسخه پیچید و تکلیف موضوع را روشن کرد. باید موضوع را ابتدا به دقت بررسی کرد. اما دست کم می توان دید که امروز عرصه به قدری گسترده شده که حتی پلتفرم‌های ایرانی هم رقابت تنگاتنگی با هم دارند. کارتون و انیمیشن و فیلم و سریالی نیست که نوجوان‌ها و جوان‌ها و  کودکان بخواهند ببینند و وجود نداشته باشد یا بهتر بگویم نتوانند ببینند. وقتی دسترسی آنها زیاد است، نمی‌توان خیلی سریع موضوع را ساده‌سازی کرد. نمی توان به فرض ذیل چند محور موضوع را دسته بندی کرد و گفت بریم به فلان سمت معناسازی و فلان موضوع را  برای مخاطب بسازیم تا همه جذب شوند. موضوع چنان که به نظر می رسد و برخی ها تصور می کنند، ساده نیست.

پس عامل اصلی موفقیت این سریال ها چیست؟

همه جای دنیا، آنهایی موفق اند که اتاق فکرهای بزرگ دارند و با سرمایه های هنگفت، سرمایه گذاری می کنند و از حداقل محدودیت ها برخوردارند. مجموعه این ها باعث می شود که چندین و چند کار موفق ساخته شود. صد البته همه کارهای آنها هم که موفق و درخشان نیست. اما در این بین و این خیل تعدادی سریال، انیمیشن و فیلم سینمایی موفق از آب در می آیند. اما از سوی دیگر به قدری بازار گسترده است و تولید وسیع، که حتی کار متوسط و ضعیف هم همچنان وجود دارد.

اهمیت قصه در این بین که اشاره کردید، چقدر است؟

نویسندگان حرفه ای متعدد در این بین با علایق و سلایق مختلف کار می کنند. شرایط برای این نویسندگان نیز مهیا است تا کار شسته رفته باشد. دقیقاً همان چیزهایی که ما در بسیاری جاها از جمله رسانه ملی فقدانش را حس می کنیم.

شما چند سلیقه مختلف در عرصه سینما و سریال سازی ما می بینید؟ تعارف نداریم و واقعیت را می گویم که اعمال سلیقه اغلب یک نگاه واحد تسری می یابد. بیشتر از آنکه در این عرصه ها تنوع داشته باشیم، دست بر قضا با محدودیت روبه روییم. همواره گفته ام که سلیقه ها در کشورمان باید به قدری متنوع باشد که بیننده آنچه را می خواهد پیدا کند.  

به پلتفرم های دیگر و تنوعی که وجود دارد هم هم اشاره کردید. آنها چقدر با استاندارهای روز کشورهای متعارف خاورمیانه فاصله دارند؟

در همین خاورمیانه، صنعت سریال سازی ترکیه، تجارت قابل ملاحظه ای را به خودش اختصاص داده است. هم در حوزه خلیج فارس بیننده دارد و هم امریکا و اروپا. ترک ها هم ملتی بوده اند که به اقصی نقاط دنیا مهاجرت کرده اند و شکل فیلم هایشان هم به گونه ای است که پسندیده شده. برای سریال «آوای باران» آنجا بودیم، می گفتند، ۱۱۰ شبکه خصوصی دارند و هم زمان ۱۴۰ سریال در حال ساخت است! خب این رقم قابل ملاحظه است! نگاه به سینما و سریال سازی در کشور  همسایه مان، نگاهی تجاری-صنعتی است و در پی آن است که مخاطب جذب کند.

حتی در سینمای روشنفکری و به نوعی معناگرا همین کشور همسایه مان هم مدعی است. فیلم «در محو شدگی» (IN THE FADE) از «فاتح آکین»، کارگردان ترک تبار به خوبی از عهده انتقال معنا به شکل خردورزانه در مقوله مهاجرت و مصائبش برآمده است. شرایطی که بخش هایی از آن شاید بی شباهت به کشور ما لااقل در دهه های گذشته، نباشد.

بله. نمونه از این دست کارگردان ها هم اتفاقا در آنجا وجود دارد. سینمای هنری هم دارند اما تعدادش کم است و تولید فیلم در این عرصه چندان قدرت و قوت ندارد یا بهتر بگوییم، به چشم نیامده و دیده نشده. فاتح آکین یکی از آنهاست. اما در عرصه سریال سازی حرف نخست را می زنند. واضح تر بگوییم در آسیا فقط کره ای ها در موسیقی و سریال سازی به پای آنها می رسند.

کره هم همچنان در عرصه سینما با فیلم هایی مانند «انگل»(PARASITE) مدعی است و راه تجاری کارهای هنری-روشنفکری فیلم­هایی مانند «بهار، تابستان، پاییز، زمستان و دوباره بهار»(SPRING, SUMMER, FALL, WINTER AND SPRING) را ادامه می دهد. حتی شخصیت نخست این سریال که همان عارف کره ای است در سریال «بازی ماهی مرکب» ایفای نقش می کند. یعنی هم در عرصه سینما دیده می شوند و هم در سریال کارشان را ادامه می دهند. دو سویه و به قول تهرانی ها دو قبضه! نظرتان درباره سینمای معناگرای کره در کنار صنعت سریال سازی اش چیست؟ اقبال حتی به سینمای کره هم در ایران کم نبوده است!

شنیده ام که همان بازیگر است. آنچه از کره ای ها در عرصه سینما مطرح شده و ما دیده ایم تأویل پذیر بوده اند و برای ما هم که مانند آنها شرقی هستیم، جذاب است. ریتم سینمایشان را در صنعت فیلم سازی می پسندم. ریتم خاص خودش را دارد و با سینماهای دیگر کاملا متفاوت است. به فرض نگاه به قصه، نوع روایت «وونگ کار وای»(WONG KAR WAI) را می پسندم.

گرچه «انگل» را به شخصه در بخش آخر به لحاظ مضمونی چندان نپسندیدم اما به لحاظ اجرا و کارگردانی کار خوبی بود. آنچه باعث شده سینمای کره و سریال سازی اش فراگیر شود و موفق باشد، این است که در آنجا همه سلایق با هم کار می‌کنند. با هر نگاه و نحله و دیدگاه.

کد خبر 698309 برچسب‌ها سینمای جهان کارگردانان سینمای جهان سینمای ایران فیلم و سریال خارجی

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: سینمای جهان کارگردانان سینمای جهان سینمای ایران فیلم و سریال خارجی عرصه سینما سریال سازی سینمای کره فیلم ها کره ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۷۵۵۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از فیلمسازی بدون دیالوگ تا خندیدن به قضاوت

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، هفتمین جلسه فصل نهم پاتوق فیلم کوتاه با همکاری موسسه فرهنگی، تبلیغاتی بهمن سبز-پخش رویش، یکشنبه‌ ۹ اردیبهشت‌ ۱۴۰۳ در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد.

در این جلسه ۴ فیلم کوتاه «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی، «زخم» به کارگردانی سحر نورمنّور، «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری و «قضاوت» به کارگردانی آریا گازُر به نمایش درآمدند و سپس محمد علیزاده‌فرد کارگردان سینمای کوتاه به‌عنوان کارشناس و محمد صابری به‌عنوان مجری‌کارشناس برنامه به نقد این آثار پرداختند.

«شیوع»؛ فیلمی بین تجربی و داستانی

در بخش ابتدایی این نشست، فیلم «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی با حضور این کارگردان جوان مورد بررسی قرار گرفت و محمد علیزاده درباره ویژگی «بدون دیالوگ بودن» این فیلم، توضیح داد: خیلی وقت‌ها ساخت فیلم بدون دیالوگ می‌تواند باعث ابهام شود چون شما با طیف مختلفی از مخاطبان روبه‌رو هستید. البته در فیلم‌کوتاه ما با مخاطبان خاص مواجه هستیم؛ افرادی که به شکل خاص سینما را دنبال می‌کنند. در فیلم‌هایی که به سمت این نوع روایت‌ها می‌روند کار سخت می‌شود.

وی ادامه داد: فیلم‌کوتاه «حیوان» ساخته برادران ارک هم تقریبا هیچ دیالوگی ندارد. امسال در جشنواره فیلم کوتاه تهران «ضلعی برای خروج» را هم داشتیم که آن هم دیالوگ نداشت، یک وقت‌هایی روایت این اقتضا را ایجاد می‌کند که فیلم شما دیالوگ نداشته باشد اما یک وقت‌هایی اصرار داریم که فیلم هیچ دیالوگی نداشته باشد. در حالت دوم وقتی فیلم را می‌بینید با خود می‌گویید باید اینجا دیالوگی را می‌شنیدیم.

مرادی هم گفت: زمانی که ایده این فیلم به ذهنم آمد، اینچنین نبود که اصرار داشته باشم تا حتماً دیالوگی در آن نباشد بلکه به این فکر می‌کردم که فیلم چه چیزی می‌طلبد. خودم البته این تجربه را دوست داشتم. من خودم را کامل در فرآیند ساخت فیلم‌کوتاه «شیوع» به‌عنوان اولین فیلمم، رها کردم و به این فکر نمی‌کردم که اگر این کار را کنم کسی خوشش می‌آید یا نه.

این کارگردان ادامه داد: «شیوع» چیزی بین فیلم داستانی و تجربی است. برای تک‌تک اتفاقات داخل فیلم دلیل دارم، البته می‌دانم فیلمی موفق است که نیاز به توضیح نداشته باشد، در عین حال به نظرم فیلمی موفق است که بر سرش بحث شود. از این رو معتقدم فیلمی که همه از آن تعریف کنند موفق نیست.

علیزاده‌فرد توضیح داد: این فیلم نه به آن معنا تجربی است، نه داستانی. چون در فیلم تجربی قرار است یک تجربه جدید در روایت یا تکنیک ببینیم اما من در این فیلم تجربه جدیدی در تکنیک و روایت ندیدم و به تصور من «شیوع» یک فیلم داستانی است که اتفاقاً عناصر داستانی در آن نحیف‌تر به کار رفته است. البته این هم یک مدل از فیلمسازی است. من خودم فیلمسازم و می‌دانم که فیلمسازی چقدر سخت است.

فیلمی که هم می‌خنداند و هم حرف دارد

در ادامه نوبت به فیلم‌کوتاه «قضاوت» به کارگردانی آریا گازر رسید که در ابتدا به صورت مختصر به معرفی خود پرداخت و این فیلم را اولین تجربه کارگردانی‌اش معرفی کرد. سپس علیزاده‌فرد گفت: من «قضاوت» را دو سال پیش در جشنواره فیلم کوتاه تهران دیدم که یادم است بسیار مورد استقبال واقع شد. چون «قضاوت» فیلمی بود که موقعیت‌های کمیک آن به‌خوبی درآمده بود.

گازر درباره شکل‌گیری ایده فیلم «قضاوت» توضیح داد: دغدغه «قضاوت» از دوران تحصیل من در هنرستان می‌آید، در آن زمان همیشه وقتی کلاس داشتیم به دفتر مدیر احضار می‌شدیم که او هم مدام حرف می‌زد و ما کلاس را از دست می‌دادیم. همان موقع فیلم‌هایی را می‌دیدیم که یکی بیشتر از دیگری استانداردهای فیلمسازی را نداشتند! زمانی بیشتر متعجب می‌شدم که می‌دیدم اغلب به این فیلم‌ها خوب پرداخته می‌شد و از جشنواره سالانه هنرستان چند جایزه می‌گرفتند.

وی افزود: به این روند فکر می‌کردم که چگونه می‌توان این موقعیت را به نمایش دربیاورم. وقتی فیلم در پردیس ملت اکران شد عده‌ای در مواجهه با سکانس اول می‌گفتند این دیگر چه فیلمی است! اما از جایی به بعد مخاطب به‌یک‌باره غافل‌گیر می‌شد. البته من خیلی از جشنواره‌ها را به واسطه همین امر از دست دادم چون خیلی از جشنواره‌ها حوصله ندارند تا انتها فیلم را ببینند و وقتی ابتدای فیلم را می‌بینند، گمان می‌کنند یک فیلم کلاسی و آماتور است و آن را پس می‌زنند. ریسک دومی که انجام دادم نام این فیلم است که دم‌دستی است و خودم فکر می‌کنم بدترین اسم را انتخاب کرده‌ایم!

در ادامه علیزاده‌فرد درباره ویژگی‌های «قضاوت» گفت: مدل و خلاقیت گاهی در چینش حوادث و گاهی در اجرای فیلم رخ می‌دهد، خلاقیت در اجرای برخی اتفاقات در «قضاوت» ما را یاد کارهای سروش صحت می‌اندازد. با آنکه در روایت «قضاوت» داریم مدل فیلم در فیلم را می‌بینیم که یک مدل تکراری است، ولی این فیلم در چیدمان حوادث متفاوت است و خلاقیت دارد. خیلی‌ها معتقدند در فیلم‌های کمدی آن چیزی که سبب خنده می‌شود شگفت‌زدگی مخاطب است که این اتفاق چندبار در «قضاوت» رخ می‌دهد.

این کارگردان توضیح داد: پس از پایان برخی از فیلم‌های کمدی، شما وقتی با خودت تنها می‌شوی متوجه می‌شوی فیلم گرچه لحظات مفرحی برای تو داشته اما پیامی نداشته است اما ما با «قضاوت» می‌خندیم، شگفت‌زده می‌شویم و در انتها برای ما حرفی برای گفتن دارد. وقتی «قضاوت» را دیدم بیش از اینکه در قصه آن رابطه یک مدیر مدرسه با دانش‌آموز را ببینم رابطه یک مدیر فرهنگی با یک فیلمساز را دیدم.

چالش‌های روایت یک «زخم»

در ادامه پاتوق فیلم‌کوتاه نوبت به «زخم» به کارگردانی سحر نورمنور رسید که کارگردانش در نشست غایب بود. علیزاده‌فرد درباره «زخم» گفت: در این پکیج از فیلم‌ها، من حس متفاوت‌تری نسبت به «زخم» داشتم، این فیلم را قبلاً هم دیده بودم و باید بگویم پرداختن به برخی از موضوعات در فرهنگ و جامعه ما کار ساده‌ای نیست و «زخم» و «دابر» فیلم‌هایی هستند که موضوعات سختی دارند.

وی ادامه داد: «زخم» علاوه بر اینکه به مسأله بلوغ یک دختربچه می‌پردازد، موضوع احساس‌برانگیز نبود مادر را هم به تصویر می‌کشد که این امر می‌تواند همدلی مخاطب را به دنبال داشته باشد. ضمن اینکه کارگردانی و نویسندگی آن، کار ساده‌ای نبوده و حتی تدوین آن هم به‌اندازه است. همه این موارد کمک می‌کند تا دنیای فیلم برای ما باورپذیر باشد.

این کارگردان سینمای کوتاه، در ادامه در پاسخ به اظهارنظر یکی از مخاطبان مبنی‌بر اینکه «زخم» تنها در پی این بوده است که اشک مخاطب را دربیاورد، گفت: اینکه بگوییم فیلم می‌خواسته اشک مخاطب را دربیاورد و آن را محل اشکال بدانیم درست نیست، چون ما فیلم می‌سازیم که موضوعی را برای مخاطب باورپذیر کنیم. اگر منطق اتفاقات درون قاب درست نباشد، می‌شود پذیرفت که فیلم به دنبال ترحم مخاطب بوده است. اما در این فیلم این‌چنین نیست، «زخم» به لحاظ منطق روایی به دنبال این نبوده که گریه مخاطب را دربیاورد.

استفاده هنرمندانه «گرازها» از عناصر داخل قاب

فیلم «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری هم آخرین فیلم‌کوتاهی بود که در پاتوق هفتم مورد بررسی قرار گرفت اما کارگردانش در نشست حضور نداشت.

علیزاده‌فرد درباره این فیلم گفت: از یک جهت موقعیت «گراز» جذاب است اما یک بدی هم دارد و آن، این است که موضوع بکری ندارد. چون در فیلم کوتاه مهم این است که سوژه‌های بکری داشته باشید. در «گراز» از عناصر داخل قاب به شکل هنرمندانه‌ای بهره گرفته شده اما تکراری بودن سوژه و پایان‌بندی بد به آن ضربه زده است.

وی بیان کرد: پایان باز در فیلم‌سازی به این معنا این نیست که به همه موضوعات پاسخی داده نشود، بلکه به این معناست که تنها یکی دو سوال باقی بماند اما پایان این فیلم اصلا رها است.

کد خبر 6092034

دیگر خبرها

  • فیلمبردار سینمای ایران درگذشت
  • درخواست مخاطبان برای تولید نون‌ خ ۶
  • حرف‌های سلمان نون خ با مردم در ساختمان صدا و سیما |‌ ویدئو
  • روابط عمومی در اقناع افکار عمومی نقش کلیدی دارد
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • ماجرای اظهار نظر سردار سلیمانی در سریال پایتخت ۵
  • از فیلم‌سازی «بدون دیالوگ» تا خندیدن به «قضاوت»
  • از فیلمسازی بدون دیالوگ تا خندیدن به قضاوت
  • آقای حسن فتحی! تکلیف ما با آخرین ساخته شما دقیقا چیست؟
  • کنسرسیوم ساخت کشتی تمام ایرانی تشکیل می‌شود